موضوع: "مذهبی"
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 143 سوره اعراف بحث رویت خدا
آیه مورد نظر سه فقره دارد که موافقان و مخالفان از آن استفاده می کنند.
رب ارنی انظر الیک…. لن ترانی
ولکن انظر الی الجبل….. فسوف ترانی
سبحانک تبت الیک
ما کلمه لن را به معنای هرگز معنا می کنیم اما اشاعره قائلند که لن یعنی ابد تا آخر دنیا پس خدا در دنیا دیده نمی شود ولی در قیامت دیده می شود. وهابیت هم که قائل به رویت خدا در دنیا هستند و می گویند لن برای نفی ابد به کار نرفت است و این قضیه شخصیه است یعنی موسی ع نخواهد دید و این دلیل بر این نیست که دیگران هم نخواهند دید.(خودشان را از موسی بالاتر می بینند.) و اینکه لن ترانی هرگز نمی بینی چون این 40 نفر با تو هستند مرا نمی بینی اگر تنها بیایی می بینی.
فقره دوم: ولکن انظر الی الجبل
خدا دستور داده که به کوه نگاه کن اگر کوه دوام آورد خدا را خواهی دید این جا قضیه شرطیه هست. پس حکم معلق شده است بر یک شرطی آن هم استقرار جبل.
اشاعره استدلال می کنند که: حکم بر شرط ممکن معلق شده است و چون شرط ممکن است پس رویت هم ممکن است.
خوب حالا ما می گیم اگر حکمی بر شرط محال متوقف شد چی؟ پس حکم هم محال است.
مثال قرآنی این که جایی که جهنمی ها می خوان برن بهشت اما پاسخ میاد که اگر شتر از ته سوزن رد بشه این ها وارد بهشت می شوند یعنی هیچ وقت وارد بهشت نمی شوند.(اگر کسی گفت خاکستر شتر را می کوبیم تا ته سوزن رد بشود می گیم که نه خیر منظور شتر با وصف شتر بودنش هست.)
قائلین به رویت می گن که کوه میتونه سرجاش بمونه و اصل استقرار کوه مد نظر هست و استقرار سایر کوه ها ممکن است پس رویت ممکن است.
جواب ما: استقرار جبل به ما هو جبل ممکن است اما استقرارجبلی که خدا در آیه میگه در صورت جلوه ربوبی هست که محاله کوهی پیدا بشه و امر و جلوه ربوبی به او برسد و در مقابل خدا بایستد و مستقر بماند.
این که میگه کوه در جای خود مستقر بشود اصلا کوه خودش مستقر هست خدا میگه کوهی باشه که بتونه از امر الهی تخطی کنه پس شرط در اینجا محال است و حکم هم کحال است و خدا قابل رویت نیست.
فقره سوم: سبحانک تبت الیک حضرت موسی داره توبه می کنه از درخواستش( این به ضرر قائلان به رویت هست ) اما این طور میان تفسیر می کنند که: این توبه کردن موسی برای درخواست رویت برای خودش نیست بلکه برای درخواست برای آن 40 نفر است( تنزیه مشروط نه مطلق) چون مومنین خدا را در قیامت می بینند در حالی موسی ع درخواست رویت در دنیا آن هم برای غیر مومنین کرده است.
جواب ما این است که: اگر موسی ع توبه را بخود نسبت می دهد به خاطر این است که می خواهد اولویت را نشان بدهد که من پیامبر هم نمی توانم ببینم چه برسد به شما عوام.
بسم الله الرحمن الرحیم
نظر سه تن از مفسران شیعه درباره حشر حیوانات با استناد به آیه 5 سوره تکویر و آیه 38 سوره انعام
1. علامه طباطبایی (ره) : کلمه وحوش را در سوره تکویر به معنای حیوانات درنده و غیر قابل انس بیان می کند که مانند انسان ها روز قیامت محشور می شوند ولی کیفیتی از چگونگی حشر آن ها بیان نکرده است.(المیزان ج20)و در سوره انعام حشر را به معنای کوچ دادن یک گروه معنا می کند و دابّه را هم به معنای همه ی موجودات زنده شامل انسان و حیوانات می داند که همگی در روز قیامت محشور می شوند و به خاطر ظلمی که مرتکب شده اند مواخذه می شوند و به جهت کار نیکشان جزا داده می شوند ولی کیفیت حشر انسان ها با حیوانات فرق می کند همانطور که جزا و پاداش افراد مختلف انسانی هم با هم فرق می کنند. علامه برای حیوانات با امثال قرآنی نوعی درک و شعور و هم چنین اختیار قائل است اما نه آن اندازه که انسان دارا هست.چون برخی حیوانات بر اثر تربیتی که شده اند یا اختیاری که دارند در انجام یک عمل تردید می کنند یا آن را انجام نمی دهند. پس حشر و ثواب و عقاب شامل جمیع حیوانات هم می شود.
2.آیت الله جوادی آملی: امت از نظر ایشان یعنی گروهی که مقصد و مقصودشان یکی است نه این که شباهت ظاهری به یکدیگر داشته باشند. مقصد انسان ها حشر آن ها محسوب می شود یعنی با مردن انسان نابود نمی شود بلکه آماده حشر در قیامت می گردد و سایر جنبندگان(دابّه) هم محشور می شوند.(حشر همه موجودات می شود حشر اکبر) حیوانات در حقیقت تسبیح می گویند و شهادت می دهند .. اما همه ی حیوانات یک جور نیستند برخی از آن ها مانند نمل از سطح ادراکی بالایی برخورداند ولی ما متوجه آن نمی شویم آیات مختلفی از قرآن دال بر این است که این تسبیح یا درک و شعور حیوانات از روی غریزه نیست و همه آن ها فهم دارند پس حیوانات هم مانند انسان ها میزانی از ادراک را دارا هستند حالا این حیوانات حشر دارند یا نه؟
طبق آیه قرآن حیوانات محشور می شوند اما کیفیت این حشر در آیات معلوم نیست. و از ظاهر سوره تکویر هم چنان می آید که وحوش یعنی همه ی وحشی ها شامل انسان هایی که طبق روایات به صورت حیوان وحشی محشور می شوند و هم شامل همه حیوانات چون همه این ها میزانی از درک و شعور را دارند. پس چرا حشر دارند؟ چون دارای ادراکند. موجودی که ادراک دارد یعنی دارای یک امر وجودی است و از آن جهت که هیچ چیز در این جهان باطل نیافریده شده و با مرگ هم نابود نمی شود پس همه انسان ها و حیوانات حساب و کتاب دارند.
3. آیت الله مکارم شیرازی : در تفسیر سوره تکویر قائل است که چون سیاق آیات درباره حوادث پایانی جهان است پس حشر وحوش یعنی حیوانات از شدت ترس این حوادث دور هم جمع می شوند تا از میزان ترسشان کم شود اما این که حیوانات غیر وحشی از این حوادث می ترسند یا نه؟ سخنی به میان نیامده است اما در سورهانعام ایشان معتقد به حشر همه انواع حیوانات اعم از پرندگان و درندگان در قیامت است و این حشر را ناشی از میزان فهم و شعوری می داند که برخی حیوانات دارند که در قرآن هم مثالهایی دارند مثل هدهد.
جمع بندی: اذا الوحوش حشرت در سیاق آیات سخن از حوادث پایان جهان است که علامه آن را حشر در قیامت معنا می کند و لی آقای مکارم آن را ترس از حوادث هولناک آخر دنیا معرفی می کند.و اما در مورد حشر حیوانات هر سه مفسر بزرگوار قائل به حشر همه حیوانات هستند اما کیفیت آن معلوم نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از نکاتی که در جریان حادثه عاشورا هست اینست که امام حسین علیه السلام چندبار در منزلگاه های متفاوت می ماندند مخصوصا بعد از آن زمان شهادت مسلم بن عقیل ک به یاران خود می فرمایند که این قافله به سمت شهادت و مرگ می رود هر کسی که می خواهد می تواند برود و من رخصت می دهد.
تا جایی که در شب عاشورا هم بعد از خطبه می فرماید: که از تاریکی شب استفاده کنید و حتی هر کدام دست یکی از فرزندان مرا هم بگیرید، به محمد بن بشیر پول می دهد که فرزندش را آزاد کند ولی او نمیپذیرد.
بحث بر این است که این اذن و رخصت که امام به اصحاب دادند به چه معناست؟ امام بیعت را از گردن یاران بر می دارد مگر می شود که امام معصوم بیعت خود را بر دارد؟ اصلا بحث برداشتن بیعت از طرف امام آیا درست هست یا نه؟؟؟
چه مبنای کلامی در این جا وجود دارد؟ جمله اذنت لکم به چه معناست؟ آیا اگر افرادی که رخصت گرفتند و رفتند، کار حرامی انجام داده اند یا نه؟
این اذن از چه جنسی است؟
امام از یه طرفی اذن می دهند از طرفی به غلام ابوذر می فرماید که شما دین خود را ادا کرده ای و در آسایش مارا کمک کار بوده ای الان وظیفه ای نداری که او هم نمی پذیرد! از طرف دیگر به یک عده می فرماید که اگر می روید بروید که صدای هل من ناصر ینصرنی مرا نشنوید… چون اگر صدای امام به کسی برسد حجت بر او تمام می شود از طرفی بعد از بازگشت حرّ ب ایشان می فرماید که: هل من مغیث؟ اگه قراره یه عده بروند چرا الآن امام ندای هل من مغیث سر میدهد؟
جوابی که میشه به این رخصت و اذن داد اینست که:
در حادثه کربلا دو منظر وجود دارد یکی شخص خاص امام حسین علیه السلام است که بیعت نکرده است با یزید که طرفداران حکومت و عبیدالله دنبال حضرت هستند و دیگری بحث امامت و ولایت حضرت مطرح است که اسقاط بردار نیست و تبیعیت از امام واجب است.
اذن در حوادث کربلا اگر از مقوله شخص باشد که شخص می تواند برود و آن هایی که رفتند فکر می کردند که مسآله امام با یزید یک بحث شخصی است که امام بیعت نکرده و آن ها نمی خواهند خود را درگیر مساله شخصی کنند اما آن ها که ماندند امام شناس بودند حضرت را به عنوان امام خود شناختند چون امکان ندارد که امام معصوم بگوید من امام شما نیستم و رخصت دارید بروید.
این اذن یک آزمایش است تا خالص ها از ناخالص ها جدا شوند و بمانند برای تبعیت … و شهادت در راه امام
- سربازی از تبار سادات در پاپایو دروغ رسانه ای...حمید کثیری
- دی در خطاطی من
- راحیل در یواشکی سراغ گوشی فرزند خود نروید
- سیــده الهام عزتی در یواشکی سراغ گوشی فرزند خود نروید
- امور اجرایی کوثر بلاگ در سواد رسانه چه کمکی میکند؟
- سیــده الهام عزتی در حلّال تمام مشکلات
- در میلاد امام موسی بن جعفر علیه السلام مبارک
- در میلاد امام حسن علیه السلام مبارک
- زكي زاده در هفته وحدت مبارک
- زكي زاده در ای باد صبابرسون به حسین سلام منو
- زكي زاده در مداحی دلم بدجور هواتو کرده
- زكي زاده در چه فتنه ها که نکردند
- خادم الطلاب در توجیه والدین در استفاده کودک از ماهواره
- گل نرگس در مدیر نمونه
- گل نرگس در توجیه والدین در استفاده کودک از ماهواره
- گل نرگس در چادر
- گل نرگس در فضای سایبر و کودکان
- زكي زاده در برخی احکام تورات
- پناه پوري در میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک
- رحیمی در میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک
دریافت کد پرواز حباب ها