چرا على بن ابى طالب عليه السلام نام خلفا را بر فرزندانش نهاد؟
پاسخ
مىدانيم كه نامهاى سه خليفه، نامهاى مخصوص اين سه نبود، بلكه قبل و بعد از اسلام، چنين نامهايى در ميان عرب شايع و رايج بود. پس اين نامگذارى، هرگز دليل بر علاقه به مقام خلافت و اداره كنندگان آن نيست. شما مىتوانيد با مراجعه به كتابهاى رجالى؛ مانند الاستيعاب نوشته ابن عبد البر و اسد الغابه نوشته ابن اثير، صحابهاى را كه نام ابو بكر، عمر يا عثمان داشتند، ملاحظه فرماييد.
ما، در اين جا، تنها به يك كتاب به نام «اسدالغابه فى معرفة الصحابه» بسنده مىكنيم و از كسانى نام مىبريم كه نام آنان «عمر» بود.
1. عمر الأسلمى 2. عمر الجمحى 3. عمربن الحكم 4. عمربن سالم الخزاعى 5. عمر بن سراقه 6. عمر بن سعد الأنمارى 7. عمر بن سعد السلمى 8. عمر بن سفيان 9. عمر بن ابى سلمه، 10. عمر بن عامر السلمى، 11. عمر بن عبيد اللَّه 12. عمر بن عكرمه 13. عمر بن عمرو الليثى 14. عمربن عمير 15. عمربن عوف 16. عمر بن غزية 17. عمر بن لاحق 18. عمر بن مالك بن عقبه 19. عمربن مالك الأنصارى 20.
عمربن معاوية الغاضرى 21. عمربن يزيد 22. عمر بن اليمانى.
اينها كسانى هستند كه ابن اثير آورده و اگر تابعان راهم، كه نامشان عمر بوده، بر آنها بيفزاييد، تصديق خواهيد كرد كه اين نام و نامهاى ديگر خلفا، از اسامى معروف ميان عرب جاهلى و اسلام بوده و هرگز از شنيدن اين نام، تنها آن سه نفر به ذهن تداعى نمىكرد.
افزون بر اين، وجه ديگرى نيز در اين نامگذارى بوده كه در پاسخِ پرسش ششم خواهد آمد.
بنابراين، تنها با نامگذارى نمىتوان همه ستمهايى را كه در تاريخ بر اهل بيت عليهم السلام روا شده، انكار كرد.
گذشته از اين، اگر وضعيت خفقان، وحشت و فشار بر شيعيانِ آن روزگار را در نظر آوريم، خواهيم ديد ائمه معصوم از اهل بيت براى نجات شيعيان ناگزير دست به اقداماتى مىزدند كه در نظر شرع جايز بود؛ از جمله:
نام خلفا را بر فرزندانشان مىنهادند. با بزرگان صحابه، به وسيله ازدواج، پيوند خويشاوندى برقرار مىكردند تا از اين فشارها بكاهند و دستگاه ظلم بنى اميه و بنى عباس نتوانند به اين بهانه كه آنان با خلفاى سهگانه معارضاند، از سادگى مردم سوء استفاده كرده، عرصه را بر آنان و شيعيانشان سخت بگيرند و دست به قتل و غارت بزنند.
فرقه غالیان
. لا تغلوا فی دینکم ایّ: لا تجاوزوا الحدّ. غالی جمع غلو است و در اصطلاح به فرقه هایی گفته می شود که اهل بیت(ع) به ویژه امام علی(ع را به مقام اولوهیت و خدایی رسانده و به حلول و تناسخ قائل شده اند.
ریشه غلو:
خداوند متعال می فرماید:« یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم» آیه خطاب به یهودیان و مسیحیان است زیرا مسیحیان درباره عیسی(ع) غلو کرده و می گفتند: او پسر خدا است.
درروایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: « ای علی مَثَل تو در امت من مانند عیسی بن مریم است. قوم عیسی به سه دسته تقسیم شدند. یک دسته به او ایمان آوردند که آن ها حواریّن بودند و یک دسته با او دشمنی ورزیدند که آن ها یهود بودند و یک دسته درباره او غلو کردند و او را از مرتبه اش بالابرده و درجه اولوهیت برای او قائل شدند و آن ها از ایمان خارج شدند…»
با توجه به روایت فوق می توان فهمید که پیدایش فرقه غالیه مورد پیش بینی حضرت بوده است.
اعتقادات کلی غالیان
1.تناسخ وحلول:
2. اعتقاد به اولوهیت امام علی(ع) و سایر ائمه(ع)
3.مرگ ظاهری یا دو سه تیسم
معتقد بودند که بعد از هر امامی او تنها به حسب ظاهر مرده است و آن چه در واقع رخ داده این بوده که روح او به آسمان ها عروج کرده و آن که کشته شده یا مرده، شخصی دیگر در سیما و صورت او بوده است.این عقیده با پندارهای گروهی از بدعت گذاران مسحی پیوند دارد و تحت تاثیر گروهی از مانویان که به کیش مسیحی درآمده و بعدها مسلمان شده بودند، به اسلام نیز رسوخ کرده است.
4.اندیشه نبوت مستمر
به این معنا که روح نبوت را حقیقتی واحد دانسته اند که در اشخاص مختلف ظهور یافته است و پس از محمد(صلی الله علیه و آله) در شخصیت امام علی(علیه السلام) وجود دارد و نبوت در او نیز تجلی پیدا کرده است.
5.تفویض
یکی از مهم ترین عقاید غالیان این بود که از سویی اعتراف داشتند که امام حادث و آفریده خدایند و قدیم نیستند و از سویی دیگر خلق و رزق را به آنان نسبت می دادند و مدعی بودند خداوند آنان را به صورتی ویژه آفریده و کار جهان را با همه آن چه در آن هست و نیز افعال بندگان را به آنان واگذارده و تفویض کرده است.
به طور کلی مبدّع چهار نظریه بودند: تشبیه-بداء-رجعت و تناسخ
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از حواشی عصمت انبیاء ایمان آباء و امهات آن ها می باشد.(پرهیز از رجس و دنائت)
شیعه معتقد است که آباء (پدران) ایمان داشتند و مومن بودند و مادرانشان از هرگونه دنائت و پستی که مورد تنفر مردم باشد بریء بودند. ایمان در بحث امهات شرط نیست اما پاکی شرط هست.
گاهی هم بحث افضلیت ائمه و انبیاء بر همه اًقران بر همه نسبت به برخی اوصاف یا همه اوصاف برترند وجود دارد.
اما این که می گوییم ایمان در آباء و عدم دنائت در امهات یکی دلایل عصمت هست. لزوم تبعیت مطلق از چگونه انسانی؟ معصوم ( از آیات استفاده می کنیم مثل آیه اطیعو الله … که تبعیت مطلق جز از معصوم امکان ندارد.)
یکی هم بحث منفرات است. یعنی اگر انسانی معصوم بود مردم اشتیاق به تبعیت یا مایل به تبعیت هستند اما اگر غیر معصوم بود میل به تبعیت وجود ندارد و عدم میل با فلسفه نبوت در تضاد است. حالا چه چیزی از منفرات هست آن چه که می بینند.
ادعای شیعه این است که عصمت از خطا ، کبیره و صغیره قبل نبوت بعدنبوت سهوی یا عمدی امور شخصی و دینی خلوت و جلوت در معصوم وجود دارد.
دلیل: لزوم پرهیز انبیاء از منفرات والّا خلاف حکمت نبوت است.
در بحث آباء و امهات دلایل به دو بخش تقسیم می شوند.
عقلی: به این معنا که اگر پیغمبر از خانواده یا پدر یا مادر کافر باشد یا مشغول به فسق و فجور باشند باعث تنفر مردم می شود و این خلاف حکمت و فلسفه نبوت است.(چون در عرف اجتماعی تاثیر فراوانی دارد)
هر چند بین عرف و واقع تفاوت وجود دارد و نمی شود گفت که کفر پدر و مادر و فرزند به دیگری نسبت دارد اما عرف رغبتی به چنین چیزی ندارد. حتی اگر یک عده پذیرفتند بازهم ممکن است بعدا بیایند و سوابق را دربیاورند و دستاویزی قرار بدهند علیهشخص و برای تحقیر اجتماعی او و بر ذهن یک عده ی دیگر تاثیر خواهند گذاشت.
در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله اصلا بحث کفر را نداریم چون دین و آیین حنیف در مورد همه آن ها صادق است.
دلیل نقلی: بعضی روایات خاص وجود دارد که در مورد انبیاء و ائمه علیهم السلام وارد شده است که فراتر از پرهیز از منفرات است که ایمان آبای انبیاء ثابت شده است.(این بحث بر می گردد به نبوت عامه)
اما طهارت و عدم دنائب امهات به همسران پیامبر هم می رسد.اگر همسر پیامبر ناپاک باشد موجب تنفر می شود.چالش هایی در
این زمینه وجود دارد. در قرآن همسران نوح و لوط اهل جهنم معرفی شده اند مگر آن ها زن پیغمبر نبودند؟ شیعه معتقد است که خیانت آن ها اعتقادی بوده است نه فسق رفتاری.یعنی ممکن است که با عقاید پیغمبر هم عقیده نباشد نه این که اهل فسق و گناه آشکار هستند.
در مورد ائمه علیهم اسلام هم همسران هیچ کدام دارای مفاسد اخلاقی نبوده اند فقط عدم همراهی بوده است و برخی ازدواج های سیاسی که به ایشان تحمیل شد.
در مورد عایشه هم که برخی افراطیون نسبت ها ناروا می زنند ما این نسبت ها ناروا را نمی پذیریم چون آیه داریم که زنان پیامبر امهات شما هستند که نمی توانید با آن ها ازدواج کنید. تهمت به همسران پیامبر صلوات الله علیه هم جایز نیست. ما لعن خلفا داریم اما لعن همسران نداریم.و این که همسران پیامبر درست است که به پیامبر نسبت دارند اما معصوم نیستند.
- سربازی از تبار سادات در پاپایو دروغ رسانه ای...حمید کثیری
- دی در خطاطی من
- راحیل در یواشکی سراغ گوشی فرزند خود نروید
- سیــده الهام عزتی در یواشکی سراغ گوشی فرزند خود نروید
- امور اجرایی کوثر بلاگ در سواد رسانه چه کمکی میکند؟
- سیــده الهام عزتی در حلّال تمام مشکلات
- در میلاد امام موسی بن جعفر علیه السلام مبارک
- در میلاد امام حسن علیه السلام مبارک
- زكي زاده در هفته وحدت مبارک
- زكي زاده در ای باد صبابرسون به حسین سلام منو
- زكي زاده در مداحی دلم بدجور هواتو کرده
- زكي زاده در چه فتنه ها که نکردند
- خادم الطلاب در توجیه والدین در استفاده کودک از ماهواره
- گل نرگس در مدیر نمونه
- گل نرگس در توجیه والدین در استفاده کودک از ماهواره
- گل نرگس در چادر
- گل نرگس در فضای سایبر و کودکان
- زكي زاده در برخی احکام تورات
- پناه پوري در میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک
- رحیمی در میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک
دریافت کد پرواز حباب ها