شبهه
قائلین به جبر بیان می کنند که وقتی خداوند از افعال انسان خبر دارد این موجب جبر در عمل می شود.
پاسخ
خواجه نصیر با ذکر مثالی این گونه جواب می دهد که: شخصی که می داند خورشید طلوع می کند، این علم شخص سببی برای طلوع نیست پس این علم اثری در فعل ندارد، خداوند از ازل عالم به افعال بندگان هست ولی این علم سبب انجام عمل نمی گردد.[2]
ان الله تعالی کان فی الازل عالما بافعاله فیما لایزال فان لزم من ذلک الجبر و الایجاب فی العبد فهو لازم فی حق الله و ما اوجبتم به هناک فهو الجواب هاهنا
مثال اختیار انسان همانند مسافر کشتی است که از مقصد سوار می شود و حرکت می کند، اختیارات او در این حدّ است که می تواند در کشتی قدم بزند، غذا بخورد، به بیرون نگاه کند و اعمال دیگر را انجام بدهد اما نمی تواند از کشتی خارج شود، زندگی انسان نیز به همین منوال می باشد.[3]
[2] نصیر الدین، طوسی، تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، چاپ دوم، نشر دارالاضواء، بیروت، 1405ق، ص478.
[3] حسن، حسن زاده آملی، هزارویک کلمه، چاپ دوم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1381ش، ج2، ص272.