آقا از این که این همه تنها شدی ببخش
از این که خرج مردم دنیا شدی ببخش
مظلومی مقام تو تقصیر دشمن است
اما غریب بین احبا شدی ببخش
تا قبل از این برای تو کاری نکرده ایم
مظلومِ بی وفا شدنِ ما شدی ببخش
تقصیر ماست حرمتتان را شکسته اند
زخمی بی تفاوتیِ ما شدی ببخش
حالا برای پر زدنت گریه می کنیم
هی در عزای پر زدنت گریه می کنیم
آقا کمی برای من از سامرا بگو
اوصاف ناله های غریبانه را بگو
از ساعتی که چشم جوان تار میشود
از زهر و دست و پازدن و ضجه ها بگو
میسوزد از شرار ستم قلب جد تو
کینه چه کرده با دل هادی، شما بگو
در عرش فاطمه به سر و سینه می زند
از اشکهای مادر و آل عبا بگو
حالا که سفره ی غم و روضه به پاشده
از طعم روضه تشنه لب کربلا بگو
از حال شاه و نیزه و گودال خاک و خون
از تل زینبیه و آه و نوا بگو
این دست و پازدن به خدا ارث کربلاست
اما گرفته دشنه روی حلق جا؟! بگو
روضه جدا نمیشود از ذکر یا حسین
از آن سری که رفته به نیزه بیا بگو
با هادی و سری که به نی میرود بیا
هر جمعه العجل به امید شفا بگو
تنها دوای شیعه ظهور است بی گمان
از مرگ انتظار و وصال و ولا بگو