در روايات شيعه آمده است كه بايد در مصيبت صبر كرد و از بى قرارى و بى تابى پرهيز نمود و از سيلى برچهره زدن و مانند آن خوددارى كرد.
با اين وصف، چرا شيعه در ايام سوگوارى بر خلاف اين احاديث گام عمل مىكند؟
پاسخ
تفاوت است ميان گريه براى از دست رفتگان، كه در خصوصيات فطرى است و چاك كردن گريبان و خراشيدن صورت.
راه نخست، راه پيامبر و ياران اوست؛ آنگاه كه فرزندش ابراهيم درگذشت، چنين فرمود: «چشم گريان است و اشك ريزان و قلب سوزان». «1»
در جنگ احد، آنگاه كه حمزه شهيد شد، صفيه دختر عبدالمطّلب
__________________________________________________
(1). مجمع الزوائد، ج 3، ص 8
در دامنه احد به دنبال پيامبر مىگشت. وقتى حضرت او را ديد، ميان انصار و او فاصله انداخت و فرمود: او را به حال خود واگذاريد. صفيه كنار جنازه حمزه نشست و گريست. هرگاه صدايش به گريه بلند مىشد، صداى گريه پيامبر صلى الله عليه و آله نيز بلند مىشد و اگر او آهسته مىگريست پيامبر هم آهسته گريه مىكرد. فاطمه، دختر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله نيز مىگريست. پيامبر صلى الله عليه و آله به دخترش فاطمه مىفرمود: «هيچ كس مانند تو مصيبت نخواهد ديد.» «1»
حضرت زهرا عليها السلام پس از رحلت پيامبر پيويسته مىگريست و مىفرمود: اى پدر، تو به پروردگارت نزديك شدى و دعوتش را اجابت كردى، اكنون بهشتِ برين جايگاه تو است. «2»
در طول تاريخ اسلام، گريه برگذشتگان ونزديكان درميان مسلمانان؛ اعم از صحابه و تابعان، بيش از آن است كه ما در اينجا منعكس كنيم حتى گريههاى شيخين (ابوبكر و عمر) در موارد زيادى، هنگام درگذشت دوستانشان در تاريخ ثبت شده است. «3»
عايشه مىگويد: پس از آن كه رسول خدا قبض روح شد، سر او را بر بالش نهادم و برخاسته با زنان ديگر، بر سر و صورت زدم. «4»
سوگوارى براى عزيزان، كه از فطرت انسان سرچشمه مىگيرد، نه تنها مطلوب و خواستنى است، حتى تاريخ مىگويد: در جنگ احد، زنان
__________________________________________________
(1). امتاع الأسماع، مقريزى، ص 154
(2). صحيح بخارى، باب مرض النبى و وفاته؛ مسند أبى داود، ج 2، ص 197؛ سنن نسائى، ج 4، ص 13؛ مستدرك حاكم، ج 3، ص 163؛ تاريخ الخطيب، ج 3، ص 262
(3). به كتاب مرزهاى توحيد و شرك، صص 195- 201 مراجعه فرماييد.
(4). تاريخ طبرى، ج 2، ص 441
انصار بر كشتگان خويش سوگوارى مىكردند. ناگاه پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطرش آمد كه عمويش حمزه، كه شربت شهادت نوشيده است، سوگوار ندارد، از زنان انصار خواست همچنان كه بر نزديكان خود اشك عاطفه مىريزند بر حمزه نيز گريه كنند. «1»
وقتى پيامبر بر مرگ يكى از دخترانش مىگريست، عبادةبن صامت از علت گريه پرسيد. حضرت پاسخ دادند: گريه، رحمتى است كه خداوند در نهاد فرزندان آدم قرار داده است و خداوند فقط بر بندگان عطوف خود رحم خواهد كرد. «2»
ولى درگذشت شخصيتهاى اسلامى و رهبران دينى حساب ديگرى دارند. سوگوارى در ايّام درگذشت آنان، نه تنها به معناى بىصبرى شخصى نيست، بلكه به معناى نوعى حمايت از آنان و دعوت به راه آنان است.
آنان جهادگران واقعى اسلام بودند كه هرگز با ظالمان اموى و عباسى نساختند و شربت شهادت نوشيدند. راهپيمايى و به اصطلاح مردم، هيئتهاى عزادارى، براى احياى مكتب آنهاست و هر نوع سينهزنى و نوحه سرايى، همه و همه به منظور زنده كردن راه و رسم آنهاست كه بار ديگر امت اسلامى در دام منافقان ستمگر نيفتند كه «مرگ سرخ به از زندگى ننگين است».
__________________________________________________
(1). مجمع الزوائد، ج 6، ص 120. اين رويداد گويا پيش از سوگوارى «صفيه» براى حمزه بوده است.
(2). سنن ابى داود، ج 2، ص 58؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 481
نتيجه گيرى
1. از اين بيان نتيجه مىگيريم كه سوگوارى، گريه و اشك ريختن در فراق عزيزان، رحمتى الهى است و حاكى از كمال انسانى است كه در مقابل سنگدلى كه از هيچ چيز اثر نمىپذيرد و به هيچ كسى رحم نمىكند قرار دارد.
2. راه پيمايى و عزادارى و نوحه سرايى دسته جمعى براى احياى مكتب، امرى مطلوب است و نه تنها مورد نهى نيست بلكه مورد ستايش است.
3. نوحه سرايىها و راهپيمايىهاى شيعه در تاسوعا و عاشورا و در مناسبتهاى ديگر، جنبه سياسى دارد و هدف اين است كه بنى اميه را محكوم كنند و همه كسانى را كه لب فرو بسته و مؤيد آنها بودهاند از خود طرد كنند تا مظلوميت اهل بيت و ستمگرى اموىها، زنده نگاه دارند.
4. مخالفان عزادارى از آن مىترسند كه مظلوميت اهل بيت و ستمگرى اموىها بار ديگر مطرح گردد و به دنبال مستمسكهايى هستند كه شيعه را از اين كار باز دارند. در اين راستا رواياتى را مطرح مىكنند كه ما نيز منكر آنها نيستيم، ولى هدف آنان سرپوش نهادن بر اعمال بنىاميه و منزوى ساختن خاندان رسالت است.
اگر در اين عزادارىها، كارى بر خلاف دستور الهى صورت گيرد، هيچ عالمى آن را تجويز نمىكند و حساب مكتب را بايد از كار برخى از افراطىها جدا كرد.
کتاب پاسخ جوان شیعی